همیشه پر از مهربانی بمان
همیشه پر از مهربانی بمان

همیشه پر از مهربانی بمان

منتخب اشعار

تو کجایی سهراب....! ؟؟؟

تو کجایی سهراب....! ؟؟؟
آب را گل کردند...... چشمها رو بستن و چه با دل کردند....!!! 
وای سهراب, کجایی آخر....!! زخمها بر دلِ عاشق کردند....!!! خون ب چشمانِ شقایق کردند....!!!  
تو کجائی سهراب!!! ؟
ک همین نزدیکی, عشق را دار زدند!!! همه جا سایه ی دیوار زدند...!!! 
وای سهراب , دلم را کشتند!!! 
آی سهراب کجایی ک ببینی حالِ خوش ، مثقالیست ، دل خوش سیری چند ؟؟؟!  
صبر کن, ای سهراب!!! قایقت جا دارد؟؟؟؟! 
من از همهمه ی داغ زمین دلگیرم.....!!!!

خنده های زورکی را خوب یادم داده ای

خنده های زورکی را خوب یادم داده ای
مهربان بودی ولیکن مثل مهماندارها ..

گفت تا امروز دیدی من دلی را بشکنم
بغض کردم خود خوری کردم نگفتم بارها



سیدتقی سیدی

تو اگر ناز کنی ناز کشیدن بلدم

تو اگر ناز کنی ناز کشیدن بلدم
ناز از چشم پر از عشوه خریدن بلدم

قفس خسته دلی های من عاشق را
باز کن تا که ببینی که پریدن بلدم

لب تو باغ انار است به شوق آوردم
میوه ی عشق ز لبخند تو چیدن بلدم

خنده کن تا بشوی سوژه ی نقاشی من
من فقط شیوه ی لبخند کشیدن بلدم

بگذر از پیش من ای یوسف زیبا و ببین
محو زیباییت انگشت بریدن بلدم ...

هرچه خواهی اذیت کن این عاشقت را 
ذوب در عشق توام زجر کشیدن بلدم 

بوسه پنهانی و جام و من و تو هیچ نترس
من شتر دیدن در خواب و گفتن که ندیدم بلدم…

عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی

عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی 
که پنهان کردنٍ یک عشق یعنی اوج ویرانی !

دلم رنج عجیبی می برد از دوریت ، اما 
نجابت می کند مانند بانو های ایرانی ...

تحمل کردن این راز از من زن نمی سازد !
که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی

غمت را می خورد هر شب دل نازک تر از شیشه
تو سنگی را نمی خواهی کنار شیشه بنشانی !!

مرا باور کنی ، شاید ، به راه عشق برگردم ...
نه از این دست باورهای مردم در مسلمانی!

" عزیزم دوستت دارم " ، غم این جمله را دیدی؟
تفاوت دارد این سیلاب با شب های بارانی .. 
 سها حیدری

من مدتی ست ابر بهارم برای تو

من مدتی ست ابر بهارم برای تو
باید ولم کنند ببارم برای تو

این روزها پر از هیجان تغزلم
چیزی به جز ترانه ندارم برای تو

جان من است وجان تو،امروز حاضرم
این را به پای آن بگذارم برای تو

از حد دوست دارمت اعداد عاجزند
اصلا نمی شود بشمارم برای تو

این شهر در کشاکش کوه و کویر ودشت
دریا نداشت دل بسپارم برای تو

من ماهی ام تو آب،تو ماهی من آفتاب
یاری برای من تو و یارم برای تو

با آن صدای ناز برایم غزل بخوان
تا وقت مرگ حوصله دارم برای تو
 مهدی فرجی