-
نیستم نیست، که هستی همه در نیستی است
جمعه 4 اسفند 1402 08:23
جز سر کوی تو ای دوست ندارم جائی دَر سرم نیست بجُز خاک دَرت سودائی بَر در میکده و بُتکده و مسجد و دیر سَجده آرم که تو شاید نظری بنمائی مشکلی حل نشد از مَدرسه و صحبت غمزه ای! تا گره از مشکِل ما بگشائی این هَمه ما و منی صوفی دَرویش نمود جلوه ای! تا من و ما راز دلم بزدائی نیستم...
-
سال ها ماشینِ پیکان داشتیم
دوشنبه 18 دی 1402 16:57
سال ها ماشینِ پیکان داشتیم جمعه_ها در خانه مهمان داشتیم قرمه سبزی بود ماهانه ولی املت و کوکو فراوان داشتیم تورِ چین و نروژ و شیلی نبود ما سفر در سطح استان داشتیم ثلث اول ؛؛؛؛. ثلث دوم ؛؛؛؛ ثلث سه ..... امتحانات فراوان داشتیم داخلِ حمام ما یک تشت بود در خیالِ خود ولی ...وان داشتیم! پای ما در جمع ؛ شلوارک نبود ما درونِ...
-
سخن بزرگان
دوشنبه 18 دی 1402 13:05
مولانا تو مثنوی معنوی توصیف بامزهای داره از درک افراد از جهان هستی میگه که : مگسی بر پرِکاهی نشست که آن پرکاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر کشتی میراند و میگفت: من علم دریانوردی و کشتیرانی خواندهام. در این کار بسیار تفکر کرده ام. ببینید این دریا و این کشتی را و مرا که چگونه کشتی میرانم. او در...
-
سخن ناب از بزرگان
شنبه 16 دی 1402 12:27
با مصلحت دیگران ازدواج کردن در جهنم زیستن است. #آرتور_شوپنهاور عادتها میتوانند انسان را نابود کنند. کافی است انسان به گرسنگی و رنج بردن عادت کند، به زیر ستم بودن، تا دیگر هرگز به رهایی فکر نکند و ترجیح بدهد در بند بماند. #هرتا_مولر کاش آدمها هزاران متر زیر خط فقر باشند؛ ولی حتی یک میلیمتر زیر خط فَهم نباشند...!...
-
شب ادرای
دوشنبه 4 دی 1402 14:46
دیگران کاشتند و ما خوردیم ما نداریم دیگران بخورند این فشاره روی ملت مشکل است آن فشار قبر جز ماساژ نیست تا نمیرم به بدترین خاری از سرم دست بر نمیداری شیخ اگر ازدحام میخواهی جای مسجد بساز بهداری از شما چیز دیگری آیا میرسد جز غم و گرفتاری مردم بد کلاه بگذارند شما که خوبی کلاه برداری دار را هدیه میدهند اینجا تا بمیرم به...
-
شعری از امّ هانی، شاعر عهد قاجار
سهشنبه 28 آذر 1402 19:50
امّ هانی دختر حاج عبدالرحیم خان بیگلربیگی یزد و از درباریان فتحعلی شاه . . . (وفات 1326ق.) از اشعار اوست: خـال به کـنـج لـب یـکـی، طــرّه ی مشـک فـام دو وای به حال مرغ دل، دانه یکی و دام دو محتسب است و شیخ ومن،صحبت عشق در میان از چه کنم مجابشان، پخته یکی و خام دو حاملـه خـم ز دخـت رز، بـاده کشـان به گـرد او طفل...
-
افسوس که این مزرعـه را آب گرفته شعری از مرحوم ادیبالممالک فراهانی
یکشنبه 19 آذر 1402 16:06
دانلود آهنگ http://sv.sevin-music.com/music/1398/01/Music/Amir%20Aram%20-%20Khak.mp3 برخیـز شتـربانا، بربنـد کجـاوه کز چرخ عیان گشـت همی رایَتِ کاوه از شاخ شجر برخاست آوای چکاوه وز طولِ سفر حسرتِ من گشت علاوه بگذر به شتاب انـدر از رود سَماوه در دیـدهء من بنگـر دریاچـهء ساوه وز سینهام آتشکدهء پارس نمـودا ماییـم که از...
-
شش تکنیک ژاپنی برای فرار از تنبلی
دوشنبه 22 آبان 1402 02:25
1️⃣▪️ایکیگای: هدفت رو مشخص کن ✔️ 2️⃣▪️کایزن : کارهای کوچک اما مستمر بهتر از کار افراطی کوتاه مدت است✔️ 3️⃣▪️پامادور : ۲۵ دقیقه کار کن ۵ دقیقه استراحت ✔️ 4️⃣▪️هارا هاشی : وقتی ۸۰ درصد احساس سیری کردب از غذا خوردن دست بکش ✔️ 5️⃣▪️شو شن : هر کاری رو مثه یک کارآموز انجام با اشتیاق و کنجکاوی فراوان✔️ 6️⃣▪️وابی سابی : ایده...
-
مراجع، جداول و نمودارها
جمعه 21 مهر 1402 13:17
در این درس کار با جداول و نمودارها را شروع کردید. این مطالعه مهارتهای اکسل را که در مثال ویدیو دیدید، خلاصه میکند. در ادامه دوره، ما بر اساس این مهارت ها برای ایجاد جداول و نمودارهای پیچیده تر خواهیم بود. توجه: این مطالعه شامل برخی از تصاویر اکسل است. بسته به نسخه ای که دارید، پنجره شما ممکن است متفاوت به نظر برسد....
-
کیوان هاشمی _ من از شب های تاریک بدون ماه می ترسم
سهشنبه 18 مهر 1402 10:25
من از شب های تاریک بدون ماه می ترسم نه از شیر و پلنگ ، از این همه روباه می ترسم مرا از جنگ رو در روی میدان گریزی نیست ولی از دوستان اب زیر کاه می ترسم من از صد دشمن دانای لامذهب نمی ترسم ولی از زاهد بی عقل نا آگاه میترسم پی گم گشته ام در چاه نادانی نمیگردم اصولاً من نمیدانم چرا از چاه می ترس اگرچه راه دشوار است و مقصد...
-
بدون عنوان
یکشنبه 26 شهریور 1402 17:09
فرزندان هر ملت ما به امید صلح زنده ایم این سال های پر شدت بهر خوشبختی کوشنده ایم در هر اقلیم، دنیا در ساحل ها ، دریا هر کس جوان است با ما دهد دست شانه ام گرچه خالی از سر توست دستم از بوی گیسوی تو پر است
-
مجتبی کاشانی (سالک)
چهارشنبه 8 شهریور 1402 17:51
در تنور عاشقی سردی مکن/ در مقام عشق، نامردی مکن/ لاف مردی میزنی مردانه باش/ در مسیر عاشقی، افسانه باش/ دین نداری، مردمی آزاده باش/ هر چه بالا میروی، افتاده باش/ در پناه دین، دکانداری مکن/ چون به خلوت میروی، کاری مکن/ عشق یعنی ظاهر باطن نما/ باطنی آکنده از نور خدا /عشق یعنی عارف بی خرقهای/ عشق یعنی بندهی بی...
-
استاد بهرام سیاره، متخلص به پریش شهرضایی
چهارشنبه 8 شهریور 1402 17:49
عشق را بیمعرفت معنا مکن/ زر نداری مشت خود را وا مکن/ گر نداری دانش ترکیب رنگ/ بین گلها زشت یا زیبا مکن/ خوب دیدن شرط انسان بودن است/ عیب را در این و آن پیدا مکن/ دل شود روشن ز شمع اعتراف/ با کس ار بد کردهای حاشا مکن/ ای که از لرزیدن دل آگهی/ هیچکس را هیچ جا رسوا مکن/ زر بدست طفل دادن ابلهیست/ اشک را نذر غم دنیا...
-
مهدی سهیلی /مست مستم لیک مستی دیگرم
چهارشنبه 8 شهریور 1402 17:45
مست مستم لیک مستی دیگرم/ امشب از هر شب به تو عاشقترم/ راست گویم یک رگم هشیار نیست/ مستم اما جام و می در کار نیست/ مست عشقم مست شوقم مست دوست/ مست معشوقی که عالم مست اوست/ نیمه شبها سیر عالم کردهام/ رو به ارواح مکرم کردهام/ نغمهی مرغ شبم پر میدهد/ سیر دیگر حال دیگر میدهد/ ساقیم پیمانه را لبریز کرد/ بادهی خود را...
-
مثنوی هفتاد من. شاعر: ناصر فیض/از کتاب: املت دستهدار
چهارشنبه 8 شهریور 1402 17:34
من اگر با من نباشم میشوم تنهاترین کیست با من گر شوم من باشد از من ما ترین من نمیدانم کیام من، لیک یک من در من است آنکه تکلیف منش با من من من، روشن است من اگر از من بپرسم ای من ای همزاد من ای من غمگین من در لحظههای شاد من هر چه از من یا من من، در من من دیدهای مثل من وقتیکه با من میشوی خندیدهای هیچکس با من...
-
نامه های عاشقانه منتشر نشده فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان | فروغ در آتش گلستان 3
چهارشنبه 8 شهریور 1402 16:54
شنبه 18 ژوئن شاهی جانم. نازنینم. دیروز که نامهات بالاخره بعد از آن همه انتظار رسید از بس عجله داشتم که زودتر به پست برسم فرصت نکردم که آن را آنچنان که دلم میخواهد و با خیال راحت بخوانم. نامهام را که پست کردم برگشتم خانه روی تختم دراز کشیدم و دوباره شروع کردم به خواندنش. اگر بگویم که به گریهام انداختی شاید باور...
-
نامه های عاشقانه منتشر نشده فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان | فروغ در آتش گلستان 2
چهارشنبه 8 شهریور 1402 16:49
پنجشنبه 2 ژوئن عزیز نازنینم… الان که از پلهها پایین آمدم با این امید آمدم که از تو نامهای رسیده باشد. بهخصوص که دیشب هم خوابت را دیده بودم و بیدار شدم دیدم همینطور قلبم به بیتابی در سینهام میزد و میلرزید و با عجله لباس پوشیدم و آمدم پایین اما هیچ خبری نبود. حالم بد است و روزبهروز هم بدتر میشود. مثل اینکه توی...
-
نامه های عاشقانه منتشر نشده فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان | فروغ در آتش گلستان 1
چهارشنبه 8 شهریور 1402 16:14
یکشنبهشب ۱۷ ژوئیه عزیزم. عزیزم. عزیزم. قربانت بروم. دوستت میدارم. دوستت میدارم. یک لحظه از مقابل چشمم دور نمیشوی. نفسم از یادت میگیرد و خونم در قلبم طغیان میکند. شاهی، دوستت دارم. دو روز است که نتوانستم برایت نامه بنویسم و وجدانم همینطور عذابم میدهد. دیروز که شنبه بود همراه گلُر و هانس و دختر کوچکشان[۱] و...
-
نامه های عاشقانه منتشر نشده فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان | فروغ در آتش گلستان
چهارشنبه 8 شهریور 1402 16:09
-
تکغزل دانشمند سده دهم هجری خورشیدی , محمد رفیع «رفیع»
دوشنبه 6 شهریور 1402 09:45
کم گو سخن که خاطر دلدار نازک است بار گهر نمیکشد این تار نازک است نی تار عمر محکم و نی تار دوستی افسوس از این دو رشته که بسیار نازک است زلفش چو مار حلقه فتادهست تا کمر ترسم که نشکند کمر یار نازک است ساقی تو می به جام بلورین چه میدهی از گل پیاله ساز لب یار نازک است کم گوی حرف بر سر بالین دردمند زیرا که طبع مردم...
-
ماجرای ارتباط خاص ابراهیم گلستان و ژان لوک گدار در یک فیلم مستند
چهارشنبه 1 شهریور 1402 17:32
مستند «جمعه میبینمت رابینسون» به چگونگی ارتباط نامتعارف میان ابراهیم گلستان و ژان لوک گدار پرداخته است. ایسنا نوشت: به بهانه درگذشت ابراهیم گلستان، مروری داریم بر مستند«جمعه میبینمت رابینسون»» که یکی دو سال قبل در جشنواره برلین و سپس کارلوویواری به نمایش درآمد، این مستند به چگونگی ارتباط نامتعارف میان ابراهیم...
-
ابراهیم گلستان درگذشت
چهارشنبه 1 شهریور 1402 17:28
ابراهیم گلستان؛ خاموشی یک شمایل/ پایان داستان مردی که یگانه بود در نثر و نقد حتی با طعم پرخاش/ لذت دنیا توأم با رنج فراق فروغ هر چند از آخرین کتابی که نوشت سالها میگذرد و از واپسین فیلمی که ساخت هم اما همچنان به عنوان نویسنده، فیلمساز، عکاس و البته روزنامهنگار شناخته میشد و به خاطر این سابقه و صبغه نوعی شمایل...
-
فریدون مشیری | ما، همان جمع پراکنده..
سهشنبه 10 مرداد 1402 19:56
موج، می آمد، چون کوه و به ساحل می خورد ! * از دلِ تیره امواج بلند آوا، که غریقی را در خویش فرو می برد، و غریوش را با مشت فرو می کشت، نعره ای خسته و خونین ، بشریت را، به کمک می طلبید : ــ « ای آدم ها... آی آدم ها...» ما شنیدیم و به یاری نشتابیدیم! به خیالی که قضا، به گمانی که قدر بر سر آن خسته، گذاری بکند ! « دستی از...
-
پنجشنبه 5 مرداد 1402 22:54
اولین بار که پایم به مدرسه باز شد، کمتر از شش سال سن داشتم و جثهام خرد بود. مأمور سپاه بهداشت به مادرم گفت: "این بچه سوء تغذیه دارد". هیچ وقت نفهمیدم چرا مادرم آن جمله را تا مدتها برای دیگران نقل میکرد. آن وقتها مهد کودک و پیش دبستانی در روستا نبود و دانش آموزان غیررسمی به نام "مستمع آزاد" در...
-
اخوان ثالث
پنجشنبه 5 مرداد 1402 22:42
من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بیبرگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر کجا آیا همین رنگ است ؟ بسان رَهنوردانی که در افسانهها گویند گرفته کولبارِ زاد ره بر دوش فشرده چوبدست خیزران در مشت گهی پر گوی و گه خاموش در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه می پویند ما هم راه خود...
-
مرگ فردوسی و نماز نخواندن بر جنازه او
پنجشنبه 5 مرداد 1402 22:17
وقتی شیخ ابوالقاسم کرکانی بر جنازه فردوسی نماز نخواند! چون فردوسی وفات کرد، شیخ ابوالقاسم کرکانی بر او نماز نکرد و گفت که وی مداح کفار بوده و کسی اجازه ندارد او را در گورستان مسلمانان دفن کند. برخی بزرگان توس قصد داشتند برای پادرمیانی نزد شیخ ابوالقاسم کرکانی بروند تا نظر وی را تغییر دهند اما تنها فرزند فردوسی که...
-
خواجه بهاء الدین علی ابن خواجه معین الدین الجامی
پنجشنبه 5 مرداد 1402 20:08
دارم از آن نفس که شدم آشنای جام در جان نشاط باده و در سر هوای جام روزی اگر به کوی خرابات بگذری بینی جمال یار خود اندر صفای جام ارزان بود به نزد خرد، جان من هنوز جان عزیز اگر بدهی در بهای جام ایزد ز جام، طینت ما را سرشته است زانم نمی سزد به جز آب وهوای جام جام از برای صحبت یاران بود عزیز نه آنکه هست عزت یار از برای...
-
خواجه بهاء الدین علی ابن خواجه معین الدین الجامی
پنجشنبه 5 مرداد 1402 20:08
دارم از آن نفس که شدم آشنای جام در جان نشاط باده و در سر هوای جام روزی اگر به کوی خرابات بگذری بینی جمال یار خود اندر صفای جام ارزان بود به نزد خرد، جان من هنوز جان عزیز اگر بدهی در بهای جام ایزد ز جام، طینت ما را سرشته است زانم نمی سزد به جز آب وهوای جام جام از برای صحبت یاران بود عزیز نه آنکه هست عزت یار از برای...
-
در این گیتی سراسر گر بگردی خردمندی نیابی شادمانه/شهید بلخی
پنجشنبه 8 تیر 1402 09:31
اگر غم را چو آتش دود بودی جهان تاریک بودی جاودانه در این گیتی سراسر گر بگردی خردمندی نیابی شادمانه دانش و خواسته است نرگس و گل که به یک جای نشکفند به هم هرکه را دانش است، خواسته نیست و آن که را خواسته است دانش کم مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی که هرگز از تو نگردم نه بشنوم پندی دهند پندم و من هیچ پند نپذیرم که پند...
-
قانون گردباد بود روزگار را-کلیم
پنجشنبه 8 تیر 1402 09:25
وصلت غبار غم ز دل ما نمیبرد می صیقل است و زنگ ز مینا نمیبرد سرگشتگی به چرخ مرا تا نیاورد نک گردباد راه به صحرا نمیبرد آخر ز دست شوخی طفلان گریختیم جایی که اشک پی به سر ما نمیبرد شهرت بهر چه یار شد آفت به او رسید رشکی دلم به عزلت عنقا نمیبرد زین سان که از وطن همه طبعی رمیده است صورت عجب که رخت ز دیبا نمیبرد ایمن...