همیشه پر از مهربانی بمان
همیشه پر از مهربانی بمان

همیشه پر از مهربانی بمان

منتخب اشعار

حامد عسگری

هر نسیمـے ڪه نصیب از گل و باران ببرد 
مـے تواند خبر از مصر به ڪنعان ببرد

آه، از عشق ڪه یڪ مرتبه تصمیم گرفت 

یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد


واے بر تلخـے فرجامِ رعیت پسرے 
 ڪه بخواهد دلـے از دختر یڪ خان ببرد

ماه رویـے دل من برده و ترسم این است 
سرمه بر چشم ڪشد،زیره به ڪرمان ببرد ..

دو دلم، اینڪه بیاید من معمولـے را 
سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد!

مرد آنگاه که از درد به خود مـے پیچد 
ناگزیر است لبـے تا لب قلیان ببرد

شعر ڪوتاه ولـے حرف به اندازه ے ڪوه 
باید این قائله را " آه " به پایان ببرد

شب به شب قوچـے از این دهڪده ڪم خواهد شد 
ماده گرگـے دل اگر از سگ چوپان ببرد!

شاعر : حامد عسگری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.